به پیران احترام کنید تا مارا هم احترام کنند

ساخت وبلاگ

يکي از سنت هاي پسنديده ،تکريم و احترام بزرگان جامعه مي باشد که در عصر ماشين و تکنولوژي رو به زوال بوده و توجه کمي به آن مي شود. تا جائي که در بعضي از کشورها مثل ژاپن براي بقاء اين ويژگي اجتماعي روزي را به عنوان «روز سالمندان» در نظر گرفته اند تا حداقل سالي يکبار افراد جامعه به ياد آنان افتاده و ضمن گراميداشت آنان تعادل روحي و رواني جامعه را تقويت نمايند. جالب است بدانيم که در سيره نبي مکرم اسلام (ص) بزرگي و قابليت احترام و تکريم را دارا بودن فقط در کبر سن خلاصه نشده و طيف وسيعي از افراد قابل احترام در اين دائره قرار مي گيرند.

و جالب تر اينکه قابليت و استحقاق احترام در اين افراد را تنها امر تشريعي ندانسته بلکه به تکويني بودن اين امر اصرار مي ورزند، چنانچه خيلي از معادلات پيچيده هستي را معطوف به اين روابط محترمانه مي شمارند.

جمله «اَلبَرُّکه مَعَ الاَ کابر» از رسول اکرم (ص) را اگر به معني اين که چون بزرگتر داراي فضل بوده و اين فضيلت آنها برکت مي آورد بگيريم يا اينکه صرف وجود بزرگتر قطع نظر از اينکه صاحب فضل است يانه داراي برکت است، درهر حال برکت که خيلي ها از اسباب ديگر بدنبال آن هستند از اين رهيافت نصيب انسان مي شود.

در اين مختصر که مبناي آن جلسات استاد بزرگوار حضرت حجت الاسلام و المسلمين سيد حسن عاملي مي باشد، برآن شديم تا ضمن معرفي بزرگي در مدرسه نبوي (ص) رايحه اي هر چند در قدر ظرفيت صاحب قلم از بوستان آن حضرت در چگونگي برخورد با بزرگان به مشام سعادت طلبان دنيا و آخرت برسانيم.

درسيره نبي اکرم اسلام (ص) تکريم و احترام بزرگان از ويژگي خاصي برخوردار است و در قول و فعل آن حضرت و شاگردان مکتب ايشان مي توان به راحتي به اين موضوع دست پيدا کرد.

معيار امتياز يک فرهنگ

«امتياز فرهنگ ها همين جاست که معلوم مي شود آن عناصري که زير ساخت هاي فرهنگ اصيل را تشکيل مي دهد نبايد شکسته شود ، اگر مي خواهيم بدانيم که فرهنگ يک تمدن چقدر امتياز دارد آنها به همين اصول است. اگر بخواهيم در مورد يکي از اين اصول بحث کنيم احترام به بزرگترها يکي از آنهاست.

يکي از مسائل قابل بحث در جامعه ، «مصاديق بزرگي» است. کجاها مصاديق بزرگي خود را نشان مي دهند؟ آيا مادر بودن بزرگي است يا نه؟ آيا پدر بودن يکي از عناوين بزرگي است يا نه؟ معلم بودن ، مربي بودن چطور ؟ همه اينها مصاديق بزرگ بودن هستند. دربرابر اينها وظيفه بشر حرمت نگهداشتن به بزرگتر، يکي از اصيل ترين اصول اخلاق اجتماعي است»

1- سن

يکي از اسباب بزرگي و تکريم ، بزرگ بودن سن و سالمند بودن يک فرد است ؛ درکلام نوراني حضرت محمد (ص) توجه فرمائيد:

- تکريم سالمندان تجليل از خداوند است

قال رسول الله (ص):« اِنّ من اجلال الله عزّوجلّ اکرام ذي الشيبه المسلِم ؛ تکريم مسلمانان سالخورده جزو تجليل حضرت احديت است»

- پير سالخورده مثل پيامبر است

قال رسول الله (ص):« الشَيخ في قَومِ کَاالنَبي فيِ اُمَّته ؛ سالمند در ميان خانواده و قبيله اش چون پيامبري است در ميان امت خود»

- مي خواهيد از همراهان پيامبر باشيد؟

قال رسول الله (ص) : « وَقَّرالکَبيرَ تَکُن مَن رفَقائي يَومَ القِيامَه ؛ بزرگان را تکريم کنيد که اين عمل باعث همراهي شما با من در قيامت خواهد شد. 

- برکت با بزرگان است

قال رسول الله (ص):« البَرَکه مَعَ الاکابِر ؛ خير و برکت همراه سالمندان و بزرگان است»

- بي احترامي به بزرگان دوري از پيامبر گرامي است

قال رسول الله (ص): « تُجِبّوا المَشايِخ فَاِنّ تَبجيلَ المَشايِخِ من اِجلال الله وَ مِن لم يُبجِلّهم فَلَيسَ مِنّا ؛پيران را بزرگ شماريد همانا گراميداشت آنان تجليل از خداوند متعال است و هرکس چنين نکند از من نيست.»

- تکريم سالمندان نجات از ترس و رنج قيامت است

قال رسول الله (ص) : « مَن وَقرَّ ذا شَيبَهٍ فِي الاِسلامَ آمَنَهُ اللهُ تَعالي مِن فَزَعِ يَومَ القِيامَه ؛ هرکس تکريم نمايد سالخورده اي را که موهايش را در راه اسلام سفيد کرده است خداي متعال از ترس و هول قيامت او را در امان نگه خواهد داشت»

- بالارفتن سن انسان باعث وسعت رحمت الهي است

پيامبراسلام فرموده است در هر عقدي (هردهه اي از زندگي انسان) خداوند رحمتي را عنايت مي فرمايد تا وقتي که :

قال رسول الله (ص):«فَاِذا بَلَغَت السِّعَين غَفَرَالله تَبارَک وَ تَعالي لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِه وَ ما تأخر؛هرکسي به 70 سالگي برسد در اين سن خداوند متعال براو مي بخشد تمام گناهانش را.»

اين کلمات بيان کننده آن است که صرف سالمندي و بزرگي سن مورد احترام و تکريم نبي اکرم اسلام است. 

و فضيلت ديگري زياده بر سن انسان براي تکريم و اجلال نياز نيست. اين فرهنگ مترقّي که در سنن شريف تأکيد شده در برخوردهاي آن حضرت و شاگردان مکتب حضرتش بيشتربه چشم مي خورد.

به چند نمونه توجه کنيم:

پيرمردي وارد مجلسي شد که پيامبر (ص) آنجا بودند به هرجاي مجلس نگاه کرد ديد جايي براي نشستن وجود ندارد و کسي هم براي او جايي باز نکرد.حضرت خيلي ناراحت شدند و خودشان بلند شده و جا براي پيرمرد بازکردند.

آنگاه فرمودند:« لَيسَ مِنّا مَن لَم يَرحَم صَغيرِنا وَلّم يوقَرکبيرنا ؛ ازما نيست کسي که بر خردسالان مهرورزي نکند و سالمندان را تکريم ننمايد»

- پيرمرد و جواني به محضر پيامبر اکرم وارد شدند جوان شروع به صحبت کرد. پيامبراسلام خطاب به  جوان فرمود:«الکبير الکبير» يعني اول بزرگتر صحبت کند.

- درجنگ و منازعه هم مراقب سالمندان باشيد

قال رسول الله (ص) :ا« َقتَلوُ المُشرِکينَ واستَحيُوا شُيُوخَهُم وَ صِبينَهُم ؛ حضرت به مسلمين سفارش مي کرد که :درجنگ با مشرکين آنها را به قتل برسانيد ولي از کشتن سالخوردگان و کودکان خودداري کنيد.

2- پدر و مادر

يکي ديگر از مصاديق بزرگي پدر و مادر بودن است که در کتاب مهر الهي و آئين نبوي ، قرآن مجيد نيز تأکيد استثنائي برآن شده است که تکريم و احترام بر پدر و مادر را شبيه به حريم ربوبيت حضرت احديت نموده است.

«وَّ قَضي ربُّکَ اَلّا تَعبُدُوا اِلّا اِيّاهُ وِ بِالوالِدَينِ اِحساناً اِمّا يَبلُغَنَّ عِندَکَ الکِبِرَ اَحَدُهُما اَو کِلاهُما فَلا تَقُل لَّهُما اُفّ وَّ لا تَنهَرهُما وَقُل لّهُما قولاً کَريمًا * وَّاخفِض لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحمَهِ وَقُل رَّبِّ ارحَمهُما کَما رَّبَّياني صَغيراً ؛و پروردگار تو مقرر داشته که جز از او را نپرستيد و با پدر و مادر احسان کنيد . اگر يکي از آن دو يا هر دو در کنار تو به پيري رسند به آنها «اُف» مگو ! و بر آنها بانگ مزن و با آنها کريمانه سخن بگوي و از سر مهرباني بال فروتني بر آنان بگستر و بگو :پروردگارا ! آنها را به پاس آنانکه مرا در کودکي پروردند ببخشاي»

پيامبر گرامي اسلام درصغر سنّ پدر و مادر گرامي خويش را از دست داد و تکريم پدر و مادر در سيره ايشان به آنان که چون پدر و مادر نسبت به حضرتش عمل کردند نمايان است .هرکسي در مسير پدر و مادر بودن ولو چند صباحي برحضرت قدم برداشته با تکريم و احترام عجيب ايشان مواجه بوده است.

تکريم حضرت نسبت به «ثوبيه»

خانمي به نام «ثوبيه» قبل از «حليمه» به مدت 4 ماه حضرت را شير دادند . اين خانم کنيز «ابولهب» بود. حضرت تلاش هاي زيادي کرد تا شايد بتواند اين خانم را از ابولهب خريده و آزاد گرداند ولي «ابولهب»به جهت حقد و کينه اي که از پيامبر اسلام (ص) داشت راضي به اينکار نشد. تا ثوبيه زنده بود پيامبر اسلام ص به ايشان احسان و نيکي فراوان کرد و مورد احترام و اکرام حضرت بود.

- «حليمه » و خانواده اش مورد تجليل پيامبر اسلام بود

«حليمه سعديه » که حضرت را بزرگ کرده است وقتي به پيش مي آمد حضرت پيامبر اسلام با تمام عظمتش به پاي او بلند مي شد، عبايشان را پهن مي کردند تا «حليمه» روي آن بنشيند. هروقت گرسنگي و قحطي درعربستان پيدا مي شد نه تنها خود حليمه بلکه تمام قبيله ايشان را به احترام حليمه تأمين مي کردند.

- اسرا را به حرمت «حليمه» آزاد کرد

در جنگ «حنين » قبيله «هوازن» فرار کردند و زن و بچه هايشان اسير شدند. عموي بچه هاي حليمه که عموي رضاعي پيامبر(ص) مي شد در قبيله «هوازن » بودند. سران «هوازن» ايشان را بعنوان شفيع محضر پيامبر (ص) آوردند تا حضرت ديدند فاميل « حليمه» در بين است به خاطر حرمت ايشان بلند شدند و از يک يک سربازان درخواست آزادي زن و بچه هاي «هوازن » را کردند کسي هم که راضي نمي شد با پول او را راضي مي کردند.

- ام ايمن کيست که پيامبر اسلام (ص) اورا «مادر» صدا مي کردند

حضرت رسول اکرم (ص) وقتي که 6 سال داشت با مادرشان رفتند مدينه تا قبر پدرشان را زيارت کنند در بازگشت بين مکه و مدينه درمحلي به نام «ابواء» مادر ايشان رحلت نمودند. دراين بيابان پرخطر که حضرت نه پدر داشت نه مادر کنيزي بنام امّ ايمن ،پيامبر (ص) 6 ساله را برداشت هم پرستاري کرد و هم مادري .حضرت را در آغوش گرفته و از خطرها نجات داده و درمکه تحويل «عبدالمطلّب» داد . حضرت آن چنان حرمتي براي ايشان قائل بودند که ايشان را مادر صدا مي کرد درحاليکه فقط مدت کوتاهي نقش مادر را براي ايشان ايفاء کرده بود.

حج آسان و مکرر

صادق آل محمد (ص) : هرکس يکبار به روي مادر از روي رحمت نگاه کند خداوند متعال ثواب يک حج را عنايت مي کند آنهم حج مقبول. راوي پرسيد اگر دوباره نگاه کند چه؟ حضرت فرمودند :دو حج. راوي پرسيد اگر سه بار نگاه کند. حضرت فرمود : سه حج ،تا راوي به شصت بار رسيد و حضرت فرمودند:شصت حج مقبول.

- ترس از پدرو مادر فضيلت است

فرزند نبي مکرم اسلام، حضرت امام سجاد (ع) فرمودند:«اَللهمَّ اجعَلنِي اَها بُهُما هيبه السُلطان العسُوفَ و اَبَّرَهُما بِرَّالام الرَوُوف ؛ خداوندا چنان کن که از هيبت پدر و مادرم چون از هيبت سلطان خود کامه بيمناک باشم و به هردو چون مادري مهربان نيکي نمايم.»

شاگردان سيره نبوي در عصر حاضر اولياء خدا و بزرگان ديني هستند که در اکرام پدر و مادر حکايت ها از آنها نقل شده است که به چند مورد معاصر اشاره مي شود:

يکي از اسرار رسيدن به «مقام ولايت»؛رهبر معظم حضرت آيت ا... خامنه اي

مقام معظم رهبري که به چنين مقامي رسيده اند يکي از دلايل مهم آن اين است که درسايه دعاي پدرشان بوده است و ايشان مي فرمايد: چشمان پدرم معيوب شد و من مخير شدم به قم براي ادامه تحصيل بروم يا در مشهد پيش پدر بمانم ديدم کسي نيست از پدرم مراقبت کند. قم را رها نمودم و بهترين دوران تحصيل و تدريس را رها کردم ماندم و خدمت پدرکردم. پدرم مرا مداوم دعا مي کردند و مي فرمودند :آقا سيد علي در دنيا و آخرت خير ببيني. اگر به جائي رسيدم از دعاي پدرم مي باشد.  

سيره شاگرد مکتب پيامبر اسلام(ص) ؛ حضرت آيت الله مرعشي نجفي

ايشان نقل مي کنند :مادرم مي فرمودند که برو و پدرت را از خواب بيدار کن مي ديدم خواب است دلم نمي خواست بيدارش کنم صورتم را به کف پاي پدرم مي کشيدم تا بيدار شود.وقتي بيدار مي شدند و مرا مي ديدند شروع به گريه مي کردند و دو دستانشان را بلند کرده و مرا دعا مي کردند. هرچه دارم از آن دعا دارم.

 

3- ذوي الحقوق

افرادي که در پيشرفت جامعه مؤثرند از عناصر داراي حقوق به حساب مي آيند و تساوي حرمت و حقوق همه آحاد جامعه مخالف با عدالت است بلکه آنهائي که در سعادت جامعه مؤثرند بايد حريم ويژه اي داشته باشند. جامعه اي که بتواند حرمت اينها را نگه دارد خود آن جامعه حرمت دارد .درسيره نبي اکرم اسلام به بعضي از اين ذوي الحقوق اشاره شده است. 

- تکريم ولي هدايت شده ء راه يافته اطاعت از آن است

قال الله تعالي في القرآن:« ... اَفَمَن يَهدي اِلَي الحَقِّ اَحَقُّ اَن يُّتَبَعَ اَمَّن لّا يَهدّي اَلّا اَن يُّهدي فَما لَکُم کَيفَ تَحکُمُون ؛...آيا آن هدايت کند به سوي حق سزاوارتر است که پيروي شود يا آن که خود راه نبرد تا راهنمائيش (رهبريش) کنند.شما را چه شده است چگونه داوري مي کنيد.»

الف: امام و رهبر جامعه 

- نشناختن امام حيات جاهلانه است

قال رسول الله (ص) :« مَن مات َ وَلَم يَعرف امام زمانه ماتَ ميته الجاهليه ؛کسي که بميرد و امام خويش رانشناخته باشد همچون افراد عصر جاهليت ازدنيا رفته است.»

- امام و رهبر ستاره درخشان هستي است

قال الرضا (ع):« اَلاِمام کَاالنَّجم لا تَناله اَيدِي المُتَوَهِمِين ؛ امام مثل ستاره پرنور آسمانهاست هر وهمي رامعرفت ساحت امام ميسور نيست.» 

- امام و رهبر ديني بي همتاست

قال النبي (ص):« اَلاِمام واحِدُ دَهره ؛ امام در دوران خود بي همتاست.»

ب- علماء و دانشمندان 

- خواب با ارزش

قال النبي (ص):« نَومٌ مَعَ عِلم خَيرٌ مِن صَلاهٍ مَعَ الجَهل ؛خواب انسان دانشمند از عبادت جاهل بهتر است.» 

- گرامي تر از خون شهدا و مجاهدان 

قال النبي (ص) :«اذا کانَ يَومَ القِيامَه وُزن مِدادِ العُلَماء بِدِماء الشُهَدا فَيُرجَحُ مِدادُ العُلَماءِ عَلي دِماءِ الشُداء (ع)؛ درقيامت مداد علما با خون شهيدان وزن مي شود و مداد دانشمندان به خون شهيدان ترجيح داده مي شود.» 

- افتخار پيامبر (ص) قابل احترام در مسلمين است

قال النبي(ص):«اَفتَخِرُ يَوَمَ القِيامَهِ بِعُلَماءِ اُمَّتِي... ؛من به علماي امت خود درقيامت افتخار مي کنم...» 

- معلم آقا و شاگرد نوکر اوست

قال النبي (ص): «مَن تَعلَّمَت مِنه حَرفَاً صرت له عبداً ؛ ازکسي که چيزي آموختي ، بنده او گشتي » 

ج- معلم – استاد- مربي 

- معلم مولاست و متعلم بنده او

قال النبي (ص):« مَن تَعلَّمَت مِنه حَرفَاً صرت له عبداً ؛ ازکسي که چيزي آموختي ، بنده او گشتي» 

- بزرگداشت استاد به علم برکت مي دهد

قال النبي (ص): «بَرَکَهُ العِلمِ فِي تَعظِيم الاُستاد ؛برکت و پيشرفت علم در بزرگداشت استاد است.»

- سئوال از دانشمند باعث نجات است

قال الصادق (ع):« اِنَمّا يَهلِکُ النّاسُ لاَنَّهُم لا يُسألوُن ؛مردم ازاين جهت رو به تباهي مي روند که پرسش و تحقيق نمي کنند.» 

- بزرگي قابل احترام است

پيامبر اسلام (ص) درموارد متعددي افرادي را که به نوعي بزرگي و قابليت احترام را دارا بودند به نحو مختلف تکريم مي کردند که در اين مجال چند نمونه از نوع رفتار و مصاديق آنرا اشاره مي کنيم:

- بخشندگي پدر باعث احترام عشيره اوست

وقتي قبيله «حاتم طائي» اسيرشدند دختر حاتم طائي را که جزو اسرا بود به همراه بقيه اسرا به مدينه آوردند.حاتم طائي رئيس قبيله «طيّ» بود و دخترش اين چنين روزهاي ذلّت باري نديده بود. وقتي حضرت پيامبر (ص) آمدند و دختر حاتم را دربين اسرا ديدند که بدنش نيز نيمه عريان است هرچند کافر بود حضرت ديدند ايشان خجالت مي کشد عباي خويش را برسر دختر انداختند تا حريم او حفظ شود. پدر او بخشنده عرب بود. 

- عباي پيامبر فرش جريربن عبدالله بجلي

درب خانه حضرت پيامبر به صدا درآمد حضرت درب را باز کردند اصحاب داخل اتاق پيامبر شدند و اتاق پر شد. جريربن عبدالله بجلي که رئيس قبيله بود ، آمد و ديد که جائي براي نشستن نيست و مي بايست در محل کفش ها بنشيند اما اين مکان مناسب رئيس قبيله نبود .

آقا رسول الله(ص) عبايشان را به «جرير» داده و فرمودند: جرير عبا را بگير و پهن کن و روي آن بنشين. جرير عبا را گرفت و به چشمانش ماليد و گفت:يا رسول الله (ص) من آنقدر بي ادب نيستم که روي عباي شما بنشينم امّا مرا اکرام کردي خداوند تو را گرامي بدارد.

حضرت فرمودند:« اِذا جائَکُم کَريمُ قَومٍ فَاَکرِمُوه ؛ زماني که بزرگ قومي وارد شد او را احترام کنيد.»

 

- خانه ابوسفيان حريم امن قرار گرفت

وقتي حضرت رسول اکرم (ص) مکه را فتح کردند ،ابوسفيان رهبرکفّار بود که با آخر هم درکفر خود باقي ماند.حضرت فرمودند:خانه ابوسفيان مأمن است هرکسي به خانه او پناه ببرد کشته نخواهد شد. 

- جايگاه اکرام کننده بزرگان

پيامبر اسلام (ص) نشسته بودند خواهر رضاعي حضرت آمدند .حضرت عبايشان را پهن کردند تا خواهر رضاعي شان بنشيند حضرت خيلي با او گرم گرفتند و ساعت ها با او صحبت کردند و از احتياجات او پرسيدند. اما بعد از چند ساعت برادر رضاعي حضرت آمدند حضرت خيلي گرم و مثل خواهرشان برخورد نکردند، اصحاب عرض کردند يا رسول الله (ص) شما آنقدر که به خواهر رضاعي تان احترام گذاشتيد اصلاً با برادرتان عمل نکرديد.حضرت فرمودند خواهرم درخدمت به پدر و مادر بهتر از برادرم عمل مي کرد. 

- احترام حاملان قرآن

پيامبر اسلام (ص) بعد از جنگ احد وقتي مي خواستند شهدا را دفن کنند فرمودند:اول آنهايي را دفن کنيد که قاري قران بودند .

 معني ديگري از بزرگي در سيره حضرت

پيامبر اسلام (ص) در زماني که جناب جعفر طيّار از حبشه برگشتند به احترام از جايشان بلند شدند و به ياران پيرامون خود فرمودند:درمقابل بزرگ خويش بلند شويد.

خشم سنت هاي طبيعي با خداي قانونگذار

درآموزه هاي ديني و سيره نبوي (ص) و حضرات معصومين (ع) تأکيد بر اين امر است که اگر حرمت بزرگان حفظ نشود نه تنها مجازات اخروي را به دنبال دارد بلکه در دنيا نيز قوانين محکم و سنت هاي طبيعي با او همراهي نکرده بلکه بر عليه او قيام خواهندکرد.

چند نمونه از مخالفت نبي مکرم اسلام (ص) و برخورد ايشان با بي توجهي حريم بزرگان را توجه فرمائيد:

- از منبر پائين بيا که حريم نگه نداشتي

در محضر رسول اکرم (ص) شخصي بالاي منبر مردم را موعظه مي کرد که: وَلَم يَعصهما ( يعني پيامبر و خدا را مخالفت نکنيد) پيامبر(ص) با شنيدن اين جمله که پيامبر و خدا را در يک ضمير قرار دادند فرمود:پائين بيا خداوند و مرا در يک رديف قرار دادي و اين شکستن حريم است.

- خدا پيامبرش را تکريم مي کند

«وَّما کانَ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُم وَاَنتَ فيهِم ؛ اي رسول تا تو در بين مردم هستي ،آنان را غضب نمي کنم»

در اين آيه وجود شريف و قابل احترام نبي مکرم اسلام مانع عذاب و عدم حضورشان استحقاق گناهکاران براي عذاب است.

مقام پدر و مادر

امام حسن (ع) مشغول طواف بود شخصي صدا زد يابن فاطمه (ع) حضرت فرمودند:نگو يابن فاطمه بلکه بگو يابن علي بن طالب (ع) گفت چرا؟فرمودند:چون پدرم رتبه اش بالاتر از مادرم است.

حرمت بزرگتر در صدقه دادن

گدائي از امام حسن (ع) کمک خواست امام رقمي دادند. سائل به خانه امام حسين (ع) آمد و عرض کرد :از برادرتان کمک گرفته ام آمده ام از شما نيز کمکي بگيرم. حضرت فرمودند:برادرم چه مقدار  کمک کردند.سائل جواب داد.حضرت امام حسين (ع) کمي کمتر از امام حسن (ع) کمک نمود.سائل عرض کرد اين مقدار را چرا کم کرديد حضرت فرمودند: بايد حرمت بزرگتر حفظ شود.ايشان برادر بزرگ من است.

 

تنبيه زودرس بي حرمتي

حال اگر حرمت بزرگي را حفظ نکرديد چه مي شود؟کلمات نبي اکرم اسلام (ص) و شواهد تاريخي مقرون به کلمات حضرات معصومين تنبيه و تأديب و نزول بلا را دراين دنيا و بعضا با عجله بيان مي نمايد.

سختي هاي آخزالزمان از بي احترامي است

پيامبر اسلام (ص) ايام و شرايط سختي را در آخرالزمان خبرداده و بعضي علت آن را چنين مي فرمايد: «لا يُبَجَّلُ صَغيرُکُم کَبيرَکُم و سَبُّ الرِّجل اباه ؛ اين سختي ها ازآن جهت است که بزرگان تکريم نمي شوند و فرزندان برپدر خويش دشنام مي دهند .» 

- از عوامل فقر

در مجامع روائي بيش از 24 عامل براي فقر بيان شده است که حداقل 2 مورد از آن مربوط به عدم تکريم بزرگان است.

«اَلتَّقديمُ عَلَي المَشايِخِ وَ دَعوَهُ الوالِدَينِ بَاسمِها ؛ از عوامل فقر،حرکت کردن در جلوي بزرگان و صدا کردن پدر و مادر با نامشان است.» 

- رفتن و مرگ عالم بي برکتي مي آورد

درتفسير آيه 41 سوره رعد:«اوَلَم يِرَوا اَنّا نَاتِي الاَرضَ نَنقُصُها مِن اَطرافِها ؛ ازحضرت امام سجاد سئوال شده که ايشان فرمودند :زمين کم نمي شود بلکه برکت زمين کم مي شود.سئوال کردند چگونه ؟ حضرت فرمودند:بِذَهابِ العُلَما.

- کشتن پدر باعث مرگ زودرس است

پسر متوکل عباسي که به جهت توهين متوکل به حضرت علي (ع) و حضرت زهرا (س) قصه کشته شدن پدرش را داشت وقتي از امام سئوال کرد که مي تواند پدرش را بکشد .حضرت فرمودند:اگر چنين کني به زودي خودت نيز کشته خواهي شد . منتصر،متوکل را کشت ولي بعد از 7 ماه خود او نيز کشته شد و اين سنت الهي است که پدر ولو دشمن علي (ع) باشد نيز کشتن اش چنين نتيجه اي دارد.

- پاسداشت حرمت بزرگان يک اصل تکويني و تشريعي است

درنهايت رسول معظم اسلام (ص) بزرگي را در سيره خويش معني کرده است 

امیدو نشاط...
ما را در سایت امیدو نشاط دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : montazer294a بازدید : 65 تاريخ : پنجشنبه 11 خرداد 1396 ساعت: 13:26